نام کتاب : مرزهاى اعجاز (فارسي) نویسنده : خوئی، سيد ابوالقاسم جلد : 1 صفحه : 110
ابو لهب عموى پيامبر را به خاطر كفر و عناد،از حوزهء خويشاوندى طرد نمود.
(1)-صفحات زندگانى پيامبر اسلام بر اين مطلب شاهد گويايى است او در دوران
زندگى پر افتخار خود هرگز با حسب و نسب و ساير امورى كه در آن عصر به آن
افتخار و مباهات مىشد،افتخار نكرد،بلكه او به جاى ترويج از موهوم
پرستى،مردم را به توحيد و خداشناسى و اعتقاد به سراى ديگر و اتحاد و اتفاق
دعوت نمود،و در پرتو آن توانست بر قلوب ملتى كه كارش افتخار به خاندان و
قبيله بود،و دلهايى مملو از عداوت و نفاق داشتند،حكومت كند و آن چنان
احساسات آنها را كنترل نمايد كه باد كبر و نخوت را از دماغ آنها خارج
سازد،و درخت اخوت را در اجتماع آنان آن چنان پرورش دهد و بارور سازد كه
رئيس ثروتمند قبيلهاى،حاضر شود دختر خود را به مسلمانان تهيدستى كه انتساب
به قبيله معروفى نداشت بدهد.[1]
_______________________________
[1].نمونه
آن ازدواج جويبر با دختر زياد بن لبيد است كه از ثروتمندان و اشراف مدينه
بود،او به دستور رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم دختر خود«ذلفا»را در
عقد جوان سياهى كه از نظر قيافه و نسب و ثروت چندان تعريفى
نداشت،درآورد،ثقة الإسلام كلينى در كافى،ج 5 باب 21،ص 339-343،حديث
1،داستان او را به طور مشروح نقل كرده است.
نام کتاب : مرزهاى اعجاز (فارسي) نویسنده : خوئی، سيد ابوالقاسم جلد : 1 صفحه : 110