در همين دو آيه نيز، مفهوم شگفتى و نوآورى و ظرافت كه جلب توجه كند و
اذهان را به خود متوجه سازد، در كلمه «بديع» وجود
دارد، زيرا آفرينش آسمانها و زمين ابتداءا و بطور آغازى، خود شگفتآور است و دليلى
است بر قدرت خدا و الوهيّت او.
اهل ادب هم، شعر و نثرى را «بديع» گويند
كه اعجابآور باشد و مايه شگفتى اذهان شود.
علم بديع هم، در اصطلاح امروز، علمى است كه از آرايشهاى سخن فصيح
بليغ، بحث مىكند. يعنى «علميعرف به وجوه تحسين الكلام» 2و در واقع يكى از شاخههاى علوم بلاغى، يعنى معانى، بيان و بديع است.
تا روزگار سكاكى (متوفى به سال 626 هجرى) منظور از كلمه «بديع» تمام زيباييهاى لفظى و معنوى بود، و كلمه «بديع» را
تقريبا در مفهوم بلاغت و نقد علمى به كار مىبردهاند بدون اينكه، تقسيمات امروزى
را در نظر داشته باشند.
سكاكى، نخستين كسى است كه ميان علوم بلاغى، تفاوت قائل شد و حد و مرز
علوم سهگانه معانى، بيان و بديع را مشخص و مباحث علم بيان را بر: تشبيه، استعاره،
مجاز و كنايه منحصر كرده و در علم «معانى» از
مباحث جمله و آنچه كه به جمله ارتباط پيدا مىكند، بحث كرد و از انواع فنون بديعى،
تحت اسم «محسّنات» سخن گفت و آنها را به محسّنات لفظى
و معنوى، منقسم ساخت 3.
پس از سكاكى، خطيب قزوينى (متوفى به سال 739 هجرى) آنچه را كه
سكّاكى، محسّنات گفته بود، علم بديع ناميد و تقسيمبندى علوم بلاغى مشخص شد و
اقسام آن معلوم گرديد.
در صورتى كه در دوره نخستين خلافت عبّاسيان، شعراى نوآورى همچون:
- موجود مىشود.
(**) يعنى: خداست پديدآورنده آسمانها و زمين و
چگونه وى را فرزند تواند بود، در صورتى كه او را جفتى نيست و او همه چيز را آفريده
و به همه امور عالم و داناست.
نام کتاب : در قلمرو بلاغت نویسنده : علوى مقدم، محمد جلد : 1 صفحه : 418