نام کتاب : در قلمرو بلاغت نویسنده : علوى مقدم، محمد جلد : 1 صفحه : 395
بحثى درباره كلمه مجاز
در فرهنگهاى فارسى نوشتهاند كه مجاز، در لغت به معناى غير واقع و
مقابل حقيقت مىباشد و در اصطلاح علماى بيان: عبارتست از استعمال لفظ در غير معناى
موضوعله، با وجود قرينهاى كه مانع از اراده معناى اصلى باشد.
شرط نقل معنى اصلى (- حقيقى) به معنى غير اصلى (- مجازى) وجود تناسبى
است ميان آن دو. و اين مناسبت را علاقه گويند. مثلا وقتى مىگوييم:
جهان، دل نهاده بر اين داستان
همان بخردان و همان راستان
فردوسى
كلمه «جهان» را به معناى غير موضوعله، يعنى «جهانيان» استعمال مىكنيم، ولى اين استعمال با دو شرط صورت گرفته است:
اوّل- با وجود قرينه «دلنهادن بر داستان» كه نشانه آنست كه كلمه «جهان» در
غير معناى اصلى خود استعمال شده است، زيرا جهان در صورت اراده معناى حقيقى،
نمىتواند دل بر چيزى نهد.
دوم- با وجود مناسبت و علاقهاى بين جهان و جهانيان و آن، علاقه حالّ
و محلّ است. 1
اسماعيل بن حماد جوهرى، متوفى به سال 393 هجرى قمرى در كتاب «الصحاح» ذيل ماده [جوز] نوشته است 2: «وقولهم: جعل فلان ذلك الامر مجازا الى حاجته، اى طريقا و مسلكا». كه
مجاز را به معناى راه و روش دانسته است، ريشه
نام کتاب : در قلمرو بلاغت نویسنده : علوى مقدم، محمد جلد : 1 صفحه : 395