نام کتاب : دعا معراج مومنين و راه زندگى نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 145
كه همواره نيازمند خداوند است: «چه شادمانيهاى شگفتانگيز و نغز كه
به من نشان داد، پس از روى ستايش او را ثنا مىگويم و تسبيح گويانه او را ذكر
مىكنم..»
انسان از يكسو خدا را ثنا مىكند يعنى از او به نيكى ياد مىكند و او
را مىستايد و در همان هنگام ذكر خدا را بر زبان جارى مىكند، او را تسبيح مىكند
و از اينكه به مخلوقات شبيه باشد، پاك مىشمارد: «ستايش خداى را كه پردهاش ندرد»
آيا كسى مىتواند به خداى متعال برسد؟ حجاب خدا دريده نمىشود و او عزّت و شكوه
خويش در سراپرده عرش خود پنهان و پوشيده است، «و درش نبندد» درهاى مردمان شبها
بسته مىشود و حتّى بيشتر دادسراها در بعضى از ساعتهاى روز تعطيل مىشوند، امّا
درهاى خداوند هميشه باز مىماند و انسان مىتواند هر لحظه كه محتاج خدا باشد آن را
بكويد: «درش نبندد و خواهانش رد نگردد» هنگامى كه انسان در خدا را مىكوبد ناچار
خداوند او را اجابت مىكند، خدا كسى را كه او را بخواند و از او چيزى بخواهد رد
نمىكند «آرزومندش نااميد نشود» نيازى نيست كه انسان از خدا چيزى بخواهد، بلكه
كافى است در دل خود به خدا بينديشد تا خدا را در دلِ شكسته بيابد، آنگاه محال است
كه خدا آرزوى او را بر باد دهد، امّا به اين شرط كه خود را نفريبد و اميدش فقط به
اجابت خدا باشد و كسى را شريك او قرار ندهد.