نام کتاب : زندگاني حضرت علي الهادى(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 47
كه از سوى پدرش به آن مقام گمارده شده بود و صالح بن على نام داشت از
كار بر كنار و به جاى او على بن حسين را منصوب كرد.
منتصر در اين باره به على بن حسين هشدار داد و گفت: على! من تو را به
سوى گوشت و خون خويش مىفرستم. آنگاه پوست ساعد خود را كشيد و گفت: به سوى اين
فرستادمت پس بنگر با اين قوم (خاندان ابوطالب) چگونهاى و چه رفتارى با آنها دارى.
[1]
امّا ديگر خلفاى عبّاسى كه پس از متوكّل و پسرش منتصر روى كار آمدند،
نه آن زور و خشونت متوكّل را داشتند و نه آن نرمش منتصر را.
از اين رو در تاريخ حوادث مهمّى نمىتوان يافت كه با حيات امام هادى
عليه السلام مرتبط باشد و شايد به همين علّت آنحضرت فرصتى يافت تا به تربيت و
رهبرى گروهى از دانشمندان ربّانى مشغول شود و به اداره امور عامه هواداران و
شيعيانش بپردازد و به تعقيب برخى از غلات و حيله گرانى كه مىخواستند در صفوف خط
مكتبى نفوذ كنند، همّت گمارد، مثل ترور يكى از همين حيله گران به دست برخى از
هواداران آنحضرت كه شايد پس از صدور فتواى شرعى مبنى بر اعدام آن شخص، صورت
گرفت!!
نوشته زير مىتواند نمونهاى از شيوه مديريت آنحضرت در باره امور
شيعيان باشد.
آنحضرت نسخه اين مكتوب را به ابن راشد سپرد تا آن را به گروهى از