نام کتاب : زندگاني جواد الائمه حضرت محمد بن على(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 38
مأمون به ميمنت اين پيوند به تمام مساكين صدقه داد. او همواره امام
جواد را مورد اكرام خود قرار مىداد و در طول حيات خويش در بزرگداشت آنحضرت
مىكوشيد و او را بر فرزندان و بستگانش مقدّم مىداشت. [1]
چون امام جواد عليه السلام با دختر مأمون ازدواج كرد، مدّت تقريباً
زيادى در رفاه و نعمت در بغداد زيست. در اين مدّت مسلمانان با وى رفت و آمد
مىكردند، از درياى فيض او سيراب مىشدند و از باران علم و دانش حضرتش عطش خود را
فرومىنشاندند.
امّا آنحضرت اينكه در كاخهاى عبّاسيّان به آسودگى و رفاه زندگى كند
و امور دينى شيعيان و مسلمانان را به فراموشى سپارد، چندان خوشدل و راضى نبود و
چنين به نظر مىرسد كه اگر شرايط براى ترك اقامت در بغداد نا مساعد نمىبود،
آنحضرت در آن شهر مدّت درازى اقامت نمىكرد.
يكى از يارانش در اين باره نقل مىكند كه در بغداد بر امام جواد عليه
السلام وارد شدم و به آسودگى و رفاهى كه در آن به سر مىبردانديشيدم و با خود
گفتم: اين مرد هرگز به وطن خويش باز نمىگردد! امام سر به زير افكند و آنگاه در
حالى كه رنگ رخسارش زرد شده بود، سر بلند كرد و فرمود:
اى حسين! (خوردن) نان جوين و نمك نيمكوب در حرم رسول خدا صلى الله
عليه و آله