نام کتاب : زندگانى پيامبر گرامى اسلام محمد مصطفي(ص) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 44
نامه را بگشا و مطابق با دستورى كه در آن آمده، رفتار كن».
«عبداللَّه» همچنان كه پيامبر فرموده بود، عمل كرد و چون نامه را
گشود اين دستور العمل را ملاحظه كرد: «چون نامه مرا خواندى به راه خود ادامه ده،
تا به نخلستانى در بين راه مكّه و طائف برسى. در همانجا فرودآى، و در كمين كاروان
قريش به انتظار باش. و ما را از خبرهاى مربوط به قريش آگاه كن».
«عبداللَّه» به سوى نخلستان پيش رفت و كاروانى را ديد كه به سوى
مكّه در حركت است. وى با ياران خود بر كاروان حمله بردند. يك تن از آنان را كشتند
و دو تن را اسير كردند و يك تن نيز از صحنه نبرد گريخت.
عبداللَّه بر كاروان دست يافت و آن را با خود به مدينه آورد.
گرچه پيامبر از اقدام «عبداللَّه بن جحش» خرسند نبود امّا از اموال
بدست آمده استفاده كرد. زيرا اين اموال در وقتى به دست پيامبر افتاد كه آنحضرت
پيش از هر زمانى بدان نيازمند بود. از طرفى اين كار ترسى بزرگ در دل كافران پديد
آورد.
تلاش و استقامت
اينبار پيامبر شخصاً فرماندهى گروهى از افراد مسلح را برعهده گرفت و
در كمين كاروان بازرگانى قريش به انتظار نشست. آنحضرت چندين گزارش درباره مسير
حركت كاروانهاى بازرگانى قريش شنيده بود امّا هر بار كه براى حمله به سوى كاروانها
مىرفت، كاروانها رفته بودند و
نام کتاب : زندگانى پيامبر گرامى اسلام محمد مصطفي(ص) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 44