نام کتاب : اصول حكمت اسلامى و ديدگاه هاى فلسفه بشرى نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 67
عمران عرض كرد: سرورم! پس او چيست؟
امام رضا عليه السلام فرمود: او نور است. يعنى هدايتگر خلقش اعم از
آسمانيان، زمينيان و تو براى من چيزى فزونتر از يكتايى او ندارى.
عمران عرض كرد: سرورم! آيا چنين نبوده است كه او پيش از آفرينش
خاموشى بوده است كه سخن نمىگفته و سپس سخن گفته است؟
امام رضا عليه السلام فرمود: سكوتى در كار نيست، مگر آن كه او پيشتر
سخن گفته باشد، مثل اين كه گفته نمىشود چراغ ساكتى است كه سخن نمىگويد و گفته
نمىشود چراغ در آنچه مىخواهد با ما انجام دهد پرتو مىفشاند، زيرا پرتو چراغ نَه
از اعمال اوست و نَه از ساختار او و آن چيزى جز خودش نيست و چون به ما پرتو فشاند
ما مىگوييم: او بر ما پرتو فشانده تا جايى كه ما از او پرتو ستاندهايم و با اين
بيان پاسخ پرسشت را در مىيابى [1]. امام عليه
السلام توضيح مىدهد كه خداوند سبحان از ازل، ناطق بوده است و قدرت او بر نطق ذاتى
است.
سليمان مروزى كه به نظر مىرسد از متأثّريان به فلسفه يونانى است
هنگام بحث با امام رضا عليه السلام پيرامون بداء، متزلزل مىنمايد كه انديشهاى
سامان يافته ندارد.
امام عليه السلام از او درباره اراده مىپرسد و مىفرمايد: اى
سليمان! به من از اراده بگو، آيا آن فعل است يا غير فعل؟ او پاسخ داد: آرى! آن فعل
است.
امام عليه السلام فرمود: پس آن ايجاد شده است، زيرا هر فعلى بايد
ايجاد شده باشد.
در اين جا سليمان كه قوّت استدلال امام را چشيده بود حيران ماند و
گفت: نَه فعل نيست. امام عليه السلام فرمود: آيا با او چيزى جز آن پيوسته بوده
است؟ [2] سليمان گفت: اراده، همان انشاء و ايجاد است.
امام عليه السلام فرمود: اى سليمان! اين همان چيزىاست كه در سخن
ضرار و اصحابش بر او خرده گرفتيد و ضرار گفته بود: هر چه خداوند عزّ وجلّ آفريده