نام کتاب : اصول حكمت اسلامى و ديدگاه هاى فلسفه بشرى نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 33
آمدند، مكاتب و ديدگاههاى ديگرى در علم كلام و فقه، پديدار شد.
شوريدن جامعه شبه جزيره عربستان بر واقعيت عقب مانده خود در پرتو
درخشش نور اسلام و ظهور رسالت محمّدى موجب شكوفايى تمدّن اسلامى در سده نخست هجرى
شد و از آنجا كه اسلام نور خدا را بر سرزمينهاى مجاور شبه جزيره تا باند و
مسلمانان، عراق، سوريه و مصر را گشودند و بدين ترتيب با تمدّن روم شرقى و ايران
باستان تماس يافتند، لذا در نتيجه اين تماس و برخورد ميان تمدّن اسلامى با آن
تمدّنها، انديشهها بر يكديگر تأثير نهادند و دو شيوه فكرى به عرصه در آمد، كه يكى
از آن دو در پيروان انديشههاى وارداتى جلوهگر شد، اين عدّه همان فلاسفهاى همچون
ابن مقفّع، ابن ابى العوجاء، عبداللَّه ديصانى و زنديقان ديگرى از اين دست بودند و
گروه ديگرى مىكوشيدند ميان انديشههاى وارداتى واصيل سازش برقرار كنند، اينان
همان كسانى هستند كه علم كلام امروز را بنيان نهادند.
كفر، در پى انديشه در ذات خدا
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله چند گروه از جمله قدريه را نفرين
كرده و فرموده است: «قدريه از زبان هفتاد پيامبر نفرين شدهاند» عرض شد: يا رسول
اللَّه! قدريه چه كسانى هستند؟ حضرت صلى الله عليه و آله فرمود: جماعتى كه ادّعا
مىكنند خداوند سبحان گناهان را بر آنان مقدّر كرده و بر انجام اين گناهان كيفرشان
مىكند.» [1] قدريه معتقد است: ما عمل را به جا مىآوريم و اين
خداست كه پاداش و يا كيفر آن را مىدهد و مسؤوليت اعمال ما را بر دوش دارد. آنها
مىگويند: علم خدا قديم است و عمل انسان در علم الهى نهفته است، پس در حقيقت خدا
به اين عمل پرداخته. بسيارى از مسلمانان به دليل وجود اين انديشههاى توجيه گرانه
راه را گم كردند و انديشهها و باورهايشان