و حقيقت توبه همان بازگشت به پاكى ايمانى است بدور از وسوسههاى
ترديد و ريا و كبر و حسد، و آنگاه اصلاح نفس به گونهاى كه به حقيقت تقوى گرايش
يابد، و نورش به كمال رسد، و پيوندش به خداوند بازگردد.
پس آنگاه كه حقيقتاً به درجه توبه رسيدى، در خويش شجاعت و قدرت و
اعتماد كافى را براى قالب ريزى زندگى نوينت براساس شيوههاى زير مىيابى:
الف- در پيوند خود نسبت به همسر، كودكان، برادران، خواهران و
فرزندانشان، و به طور كُلّى خويشان بنگر و ببين كه آيا اين پيوند، پيوند مشاركت و
مشاوره و محبّت و احترام است، يا مىكوشى خويش را بر آنان تحميل كنى و حقشان را
زير پا نهى؟ پس اگر پيوندت چنان باشد كه خداوند سبحان بدان امر كرده خداى را
سپاسگزار، و در غير اين صورت، به خواست خدا خواهى توانست در اين سفر الهى اين
پيوند را اصلاح كنى.
ب- بايد ببينى پيوند تو با مردم بر پايه دادگرى و نيكوكارى استوار
است يا براساس حق خورى و اين كه حقّت را به كمال از ايشان مىستانى امّا در
پرداختن حقوق آنها امروز و فردا مىكنى؟ پس اگر در پيوند با ديگران خطاكارى آهنگ
اصلاح خويش كن كه ظلم گناهى است كه ناديده گرفته نمىشود.
ج- بنگر آيا منبع روزى تو كه در پرتو آن زندگى مىكنى حلال است يا
حرام، و آيا در آن شبهه حرمت وجود دارد يا خير؟! از منبع روزى شُبههدار رهايى
ياب، و بدان كه خداوند روزى دهنده است و آن كه خداى را بپرهيزد چنانش روزى رساند
كه خود گمان نبرد.