نام کتاب : احكام زكات و فقه صدقات نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 133
من خبز، فوضعته في فمها لتأكله، فنادى السائل: يا أمة اللَّه، الجوع.
فقالت المرأة: أتصدّق في مثل هذا الزمان، فأخرجتها من فيها ودفعته إلى السائل،
وكان لها ولد صغير يحتطب في الصحراء فجاء الذئب فحمله، فوقعت الصيحة، فعَدَت الامّ
في أثر الذئب، فبعث اللَّه عزّ وجلّ جبرئيل فأخرج الغلام من فم الذئب فدفعه إلى
امّه، ثمّ قال لها: يا أمة اللَّه، أرضيت؟ لقمة بلقمة» [1].
«در ميان بنى اسرائيل، براى چند سال متمادى، قحطى شديدى پديد آمد و
زنى لقمه نانى داشت كه به دهن گذاشت تا تناول كند و در آن هنگام سائلى فرياد زد:
اى كنيز خدا! گرسنهام. زن گفت: در چنين زمانى بايد صدقه بدهم. پس آن لقمه را از
دهن خارج كرده و به سائل داد. اين زن پسر كوچكى داشت كه در همان هنگام در صحرا
مشغول جمعآورى هيزم بود امّا گرگ آمد و او را با خود برد. فرياد بلند شد و مادر بدنبال
گرگ دويد. خداوند جبرئيل را فرستاد. جبرئيل پسر را از دهن گرگ بيرون آورد و به
مادرش داد. پس به مادر گفت: اى كنيز خدا! آيا راضى شدى؟
اين لقمه در مقابل آن لقمه.»
خداوند به دست خود صدقه را دريافت مىكند:
11- امام صادق عليه السلام فرمود:
«إنّ اللَّه يقول: ما من شيء إلّاوقد وكّلت به من يقبضه غيري
إلّاالصدقة فإنّي أتلقّفها بيدي تلقّفاً، حتّى أنّ الرجل يتصدّق بالتمرة، أو بشقّ
تمرة فاربيها له كما يربي الرجل فلوه وفصيله، فيأتي يوم القيامة وهو مثل
[1] - وسائل الشيعه، ج 6، كتاب الزكاة، باب 7، ابواب الصدقه، ص
264، حديث 4.
نام کتاب : احكام زكات و فقه صدقات نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 133