نام کتاب : يس اسماى حسناى الهى نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 353
در روايات آمده است: وقتى خداى متعال، تمامى مخلوقاتِ خود را
مىميراند وهمه چيز از بين مىرود، طبعاً خدا تنها مىماند. آنجاست كه خداوند
مىگويد: لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ؟ پادشاهى
امروز از آنِ كيست؟
و كسى هم غير از خودش جواب نمىگويد كه: للَّهِ
الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ![1] و[2]
«افَلا يعقلون؟»
خداى متعال انتهاى آيه را با دستور به تفكر به پايان مىرساند. در
زبان عربى «يعقلون» فعل مضارع است و به معناى كار و عمل انسان مىباشد.
خداى متعال نمىفرمايد كه مگر عقل ندارى كه در بارهى نعمتها فكر
كنى؛ تا بندگان بگويند كه خدايا عقل ما هم دست خودت است يا مىدهى يا نمىدهى؛
بلكه خداوند مىفرمايد اين عقلى را كه به شما دادم، چرا از آن استفاده نمىكنيد؟
مَنِ خداوند عقل را به شما بندگان دادهام؛ پس بايد از آن استفاده كنيد. در واقع
اين جمله براى توبيخكردنِ بندگان است كه چرا از عقل خود استفاده نمىكنند.