(چنان غافلگير مىشوند كه حتى) نمىتوانندوصيّتى كنند؛ يا به سوى
خانوادهى خود بازگردند.
«توصيه» مصدر فعل «وصَّى» است. در اين آيه شاهدِ به اصطلاح: «نكره
در سياق نفى» هستيم كه معناى عموم مىدهد. اگر خداوند مىفرمود:
مَا كَانُوا يَسْتَطيعُونَ أَنْ يُوَصُّوا؛
آنها نمىتوانستند وصيّت كنند.
مفهومش اين بود كه نمىتوانستند يك وصيّتِ كامل كنند. امّا با تعبير
كنونى، منظور اين است كه حتّى يك كلمه هم نمىتوانند وصيّت كنند. گاهى انسان با يك
كلمه، خواستهى خودش را مطرح مىكند. مىگويد: «درب را ببنديد! اين كار را بكنيد!
آن كار را نكنيد!» ولى هنگامى كه صيحه و بانگ مرگ برآيد، حتى به اندازهى يك كلمه
هم به انسان فرصت نخواهد داد.
درماندگى به هنگام قيام قيامت و يا هنگام مرگ؟
نام کتاب : يس اسماى حسناى الهى نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 255