نام کتاب : يس اسماى حسناى الهى نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 211
پايين به فاصلهى پانزده متر يا بيشتر، مثل هلال ماه ديده مىشود.
خوب است در اين جا تأمّلى كنيم و آيه را از منظر ديگرى مورد مطالعه
قرار دهيم.
از روايات استفاده مىشود كه ماه، كرهاى بود كه موجوداتى روى آن
زندگى مىكرده و جنب و جوش داشتهاند؛ امّا قيامتش برپا شده است؛ هم چنان كه اگر
زمين قيامتش فرا رسد، مردمش به بهشت يا جهنّم مىروند و زمين، زمين ديگرى خواهد شد
و گويا ديگر وظيفهاش تمام شده است؛ تا بعد خدا چه بخواهد! ماه هم يك كرهاى است
كه قيامتش برپا شده است.
از اين آيه هم مىتوان همين مطلب را استفاده نمود. آيه مىگويد:
«كالْعُرجون القديم»؛ يعنى همان طور كه اين شاخهى خرما قبلًا مفيد
بوده و مردم از آن ميوه مىگرفتند؛ امّا حالا ديگر خرمايش رفته و خودش هم به انتها
رسيده است، «ماه» هم زمانى حيات و ثمر داشته و اكنون «از رده خارج» است.
به هر تقدير بعيد به نظر مىرسد كه تشبيه در آيه فقط براى زيبايى
كلام و تفنّن در عبارت باشد و اين تفسير كه ماه، قيامتش برپاشده است، عمق آيه است.
قرآن، ظاهرش «حُكم» و باطنش «علم» است؛ ظاهرش «انيق» يعنى: زيبا و
باطنش «عميق» است.[1] ما بايد هم به ظاهر نظر داشته
باشيم و هم از اين ظاهر، شكافى بزنيم و به عمق مطلب برويم و ببينيم آيه به چه
حقيقت ديگرى اشاره دارد.
شايد كاوشگرانى كه فرستادهاند تا حتّى از نيمهى پنهان ماه هم
عكسبردارى كنند، آثار حياتى در آن بيابند و به نشانههايى از آب، برگ سبز