نام کتاب : يس اسماى حسناى الهى نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 138
اين جملات اين درس بزرگ را در خود نهفته دارد كه بايد در فكر تنعّم
جاويد بود و متقابلًا از عذاب ابدى بايد دورى گزيد. هم لذّت ناپايدار را دلبستگى
نشايد و هم درد و رنج كوتاهمدّت را تحمّل بايَد! بزرگان و اوليا هنرشان اين بود
كه اين درسها را نصبالعين خود قرار داده بودند. يكى از اين بزرگان حبيب نجّار
بود. به احتمال زياد او را به جرم افشاگرى شهيد كردند و چنان كه از آيات استفاده
مىشود، عذاب دردناكى بر او وارد كردند.
در بعضى از تفاسير آمده است:
بعد از آنكه او از دوردست آمد و مردم را به ايمان دعوت كرد، گرفتندش
و زير دست و پا انداختندش و آنقدر به او لگد زدند تا به شهادت رسيد.
عجيب اينجاست كه/ بقرآن اين بخش از داستان حبيب را ناديده مىگيرد و
به مقطعِ قبل از مرگ او را به بعد از مرگش بُرش مىزند/ و مىگويد: «به او گفته شد
كه در بهشت داخل شو!»
او به محض اينكه جايگاه كرامت خدا را ديد و چشمش به حور و قصور
افتاد و/ بسايههاى ممدود و ميوههاى نامحدود/ و تختها و چشمهها را ديد، به وجد
آمد. ديد عجب جاى دلگشا و مصفّايى است! گفت:
«چه خوب بود كه قوم من هم اين بخششها و كرامتها را مىديدند!»
پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله يك بار فرمودند:
تنها كسى كه هم در زندگى و هم پس از مرگ، قومش را نصيحت كرد، همين
صاحبِ ياسين: حبيب بود.[1] حبيب وقتى
زنده بود، گفت:
«از رسولان پيروى كنيد! همانها كه از شما پاداشى نمىخواهند و خودْ
هدايت يافتهاند!» و پس از مرگش هم گفت:
«اى كاش مردم مىدانستند كه پروردگارم مرا بخشيد و كرامتم بخشيد!»
[1] -/ تفسير صافى، ج 4 ص 251: ورد فى حديث مرفوعاً انه نصح قومه
حياً و ميتاً.
نام کتاب : يس اسماى حسناى الهى نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 138