تا روابط انسان با خاندان بويژه پدر و فرزندان و برادرانش يك رابطه
ايمانى و سالم باشد، نياز دارد كه به اولياء صالح خدا تأسّى جويد و راه و روش آنان
را در زندگى برگزيند.
در سوره مريم خداى تعالى ما را با بعضى از اين روابط سالم و صحيح
آشنا مىكند در عين حال به برخى روابط ناسالم و نادرست هم اشارت دارد.
مثلا مىبينيم كه موسى (ع) برادر خود هارون را در تبليغ امر رسالت
خود به عنوان ياور و معاون خويش برمىگزيند تا رسالت الهى را به شيوهاى نيكو به
انجام رساند. هارون كسى است كه خود را با دلى پاك مهياى خدمت در راه خدا ساخته و
در بوته مجاهدت از همه ضعفها و ناشايستها كه در وجود او بوده است پالوده شده از
اين رو هيچگاه از اينكه برادرى چون موسى دارد به خود نمىبالد و مغرور نمىشود
بلكه همواره در طريق اعتلاى امر رسالت موسى سعى و تلاش مىكند.
/ 64 نيز مشاهده مىكنيم كه اسماعيل هم با ديگران در وعده صداقت مىورزد
او را با خاندانش تنها يك رشته استوار مرتبط مىسازد و آن دين است و پرستش حق.
اسماعيل خاندان خود را به نماز و زكات فرمان مىدهد. اعمال او در نزد
خداوند پسنديده است.
زكريا و پسرش يحيى، مريم و پسرش عيسى، موسى و برادرش هارون ابراهيم و
خاندانش همه و همه در خور آن هستند كه به عنوان الگوى صالح در زندگى خود از آنان
پيروى كنيم.