با عيسى عليه السلام بوديم. در كودكى به رسالت خويش بشارت داد و مردم
را فرمان داد كه پروردگارشان را بپرستند.
قرآن حكيم در اينجا ما را متوقف مىكند تا حقيقت مهمى را براى ما
بيان كند. و آن حقيقت اين است كه اختلافاتى كه در باب عيسى بن مريم ميان مردم
افتاد به سبب آن بود كه خدا را نشناخته بودند. اينان اسماء و صفات خدا و قدرت
واسعه مطلقه او و چگونگى آفرينش او اشياء را نمىدانستند. اين اختلاف ثمره ضعف
ايمان آنان به آخرت بود.
آفرينش خدا عالم وجود را آفرينشى ارادى است. زيرا مىگويد موجود شو و
آن بدون كوچكترين تأخيرى موجود مىشود. پس پروردگار ما را نيازى نيست كه فرزندى
براى خود برگزيند يا او را يار و مددكارى باشد كه از او ميراث برد، بلكه خداست كه
هر چه را كه در آسمانها و زمين است به ميراث مىبرد.
كسانى كه خدا را با خود مقايسه مىكنند از غايت جهل فرق بزرگى ميان
طبيعت مخلوق و صفات خالق نمىيابند اينان بودند كه گفتند: عيسى پسر خداست.
/ 43 ايمان به آخرت بسيارى از اختلافات دينى را از ميان مىبرد، زيرا
قسمت بزرگى از اين اختلافات تابع هواهاى نفسانى و شهوات است و نيز مولود عدم تحمل
مسئوليت آنهاست در برابر علم. زيرا كسانى كه از علم بهرهمند هستند ولى
نتوانستهاند اميال و شهوات خود را مهار كنند علم خود را به پشيزى چند مىفروشند.