انسان آميزهاى است از مشتى خاك و پرتوى نور. خاك جنبههاى ضعف اوست
و نور پردهاى است كه عيبهاى خاك را مىپوشاند. اراده انسان ساتر شهوات اوست و عقل
او ساتر جهلش و تقواى او پوشنده غرائزش اگر اين جنبه نورانيت نباشد آدميان از آنچه
هستند باز هم ناتوان و عاجزتر خواهند بود.
آرى، جامه تقوا برترين چيزى است كه انسان جهل خود و عجز خود و غرور
خود را بدان مىپوشد. اگر جامه ساتر نبود همانا آدمى از گرگ هم درندهتر مىبود و
از روباه مكارتر و از مار گزندهتر. هر گاه كسى را اين جامه از تن دور شود باز هم
راه او به سوى خدا گشاده است آرى، راه توبه.
انسان هر گاه به جنبه خاكى خود ميل كند ناتوان مىشود و ذوب مىگردد
و چون به جانب نور مايل گردد رشد مىيابد و فرا مىرود.
آدم چون به جنبه خاكى خود ميل كرد- نه به روحى كه خدا در او دميده
بود- هبوط كرد.
/ 249 چون شيطان آدم را فريب داد خداوند او را به زمين فرو فرستاد تا
در آنجا نبردى سخت را ميان حقيقت و هوى و هوس و ميان حقيقت جويان و هوى پرستان
آغاز كند و در آن فرو رود و اين چيزى است كه انسان را به امر نبوت نيازمند مىكند،
تا او را به راه رشاد و سعادت رهبرى نمايد پس هر كس كه از هدايت الهى پيروى كند
گمراه نشود و دچار شوربختى نگردد اما هر كس كه از هوى و هوس خود پيروى كند و از
ياد خدا اعراض ورزد در برابر فشار شهوات تسليم شود، و در زندان جهل و