وَ لِتُصْنَعَ عَلى عَيْنِي تا زير نظر
من پرورش يابى.» غرض اين است كه خداوند موسى را از يك سلسله نعمتها به صورت
استثنايى بهرهمند نمود. به عبارت ديگر كسانى كه به پيامبرى انتخاب مىشوند از
همان اوان كودكى در معرض آزمايش هستند. اين آزمايشها به گونهاى است كه مردم عادى
تحمل آن نمىكنند./ 161 مثلا حضرت عيسى بدون داشتن پدر متولد شد و جاهلان مادرش را
متهم كردند و خدا او و مادرش را از آن اتهام رهانيد. ابراهيم نيز وضعى همانند وضع
موسى داشت، زيرا نمرود هم دختران را زنده مىگذاشت و پسران را مىكشت.
پيامبر ما هم در كودكى از وجود پدر و مادر محروم بود.
2- در سراى فرعون
[40] إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ
أَدُلُّكُمْ عَلى مَنْ يَكْفُلُهُ آن گاه كه خواهرت مىرفت و
مىگفت مىخواهيد شما را به كسى كه نگهداريش كند راه بنمايم.» چون خدا موسى را از
فرعون رهانيد او را از يك خطر مادى رهانيد ولى اكنون او را از يك خطر معنوى و روحى
مىرهاند، و آن پرورش يافتن اوست بدون پدر و مادر. موسى نياز به محبت مادرانه
دارد. بايد محيط پرورش او به گونهاى باشد كه آمادگى براى پذيرش وحى را از دست
ندهد.
فرعون كودك خردسال را از بنى اسراييل مىگيرد. خدا محبت او را به دلش
مىاندازد. ولى با وجود اين تاب نمىآورد و جلاد را فرمان مىدهد كه گردنش را
بزند. از قيافهاش در مىيابد كه از قوم بنى اسراييل است. در اين حال آسيه بنت
مزاحم وارد مىشود و شوى خود را مىگويد كه «او را مكش شايد كه ما را سودمند افتد،
يا او را به فرزندى بپذيريم» فرعون خواسته زن را بر مىآورد و به اطراف