اختيار گزينش چيزى است به سبب صفت مميزه ممتازى كه دارد. خداى تعالى
كه موسى را برگزيد به سبب صفات و سجاياى عاليهاى بود كه در موسى بود و او را
شايستگى مقام رسالت مىداد.
اين صفات در همه پيامبران به حدّ وفور بود و در موسى هم بود. ملاحظه
مىكنيد كه او زن و فرزند خود فراموش كرد و به گفتگو با خدا نشست و نگفت كه
پروردگارا اجازت فرماى بروم زن و فرزندم را بياورم و گفتگو با تو را ادامه دهم و
به اتمام رسانم. همچنين خداى تعالى درباره يوسف هم مىفرمايد كه «چون به سن رشد
رسيد او را حكم و علم داديم و نيكوكاران را چنين پاداش دهيم» خداوند ايشان را كه
به مردم نيكى مىكنند و آنان را دوست مىدارند و براى آنان رنج مىبرند، جزا مىدهد.
آنان براى مصلحت عموم خود را از ياد مىبرند، خدا آنان را راه مىنمايد و رسالت
خود به آنان ارزانى مىدارد.
خلاصه وحى
[14] إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا
فَاعْبُدْنِي خداى يكتا من هستم
هيچ خدايى جز من نيست پس مرا بپرست.» خلاصه وحى الهى همين كلمات است:
ايمان به خداى يكتا و پرستش او.
وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي و تا مرا
ياد كنى نماز بگزار.» نماز تنها همين حركات و اعمال نيست كه نمازگزار انجام
مىدهد. نماز رمز خضوع انسان است در برابر فرمان خدا و آمادگى اوست براى اجراى
فرمانهاى شرايع او. از اين رو كه نماز ستون دين است كه اگر نماز پذيرفته شود ديگر
عبادات پذيرفته شوند و اگر نماز قبول نشود ديگر عبادات هم پذيرفته نخواهند شد. از
اين رو هر وقت كه نماز فوت شده بياد آيد واجب است كه ادا شود چه در وقت نماز باشد
و چه بعد از آن.