و از ايشان خواست تا پارههاى آهن را كه در آنجا فراوان يافت مىشد
گرد آورند، و سپس دستور داد تا در پيرامون آن آهنها آتش روشن كنند و آتش را به
صورتى كه در آن زمان معمول بود در ميان قطعات آهن بدمند.
قالَ انْفُخُوا حَتَّى إِذا جَعَلَهُ ناراً-
گفت كه (شعله آتش را در ميان پارههاى آهن) چندان بدميد تا گداخته و همچون آتش
شود.» تا پارههاى گداخته آهن به يكديگر پيوستگى پيدا كند، و به اين هم بس نكرد
بلكه
/ 485 قالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْراً-
مس گداخته بياوريد تا بر روى آنها فروريزم.» چون آن مخلوط گداخته را مدتى به حال
خود واگذاشت سرد شده و به صورت يكپارچه درآمد و سدى عظيم در ميان دو كوه از
پارههاى آهن به هم چسبيده و روى آن را مس فراگرفته به وجود آمد كه قدرت مقاومت
آهن را دو چندان مىكرد و شكافهاى ميان قطعات را پر مىساخت و از زنگ زدن آهن
جلوگيرى به عمل مىآورد.
چون اين سد هم اكنون در منطقه قفقاز وجود دارد، سلسله كوههايى كه
همچون مانعى طبيعى ميان سرزمينهاى مغول نشين و منطقه قفقاز به شمار مىرود، با اين
سد كامل شد و به صورت ديوارى عظيم درآمد و از بزرگترين كارهاى مهندسى و معمارى در
آن زمان به شمار مىرفت، و شايد هنوز هم قويترين سد در سراسر جهان بوده باشد.
[97] فَمَا اسْطاعُوا أَنْ يَظْهَرُوهُ وَ مَا
اسْتَطاعُوا لَهُ نَقْباً- پس (يأجوج و مأجوج) نه مىتوانستند
بر آن بالا روند (و از آنجا سرازير شوند) و نه قدرت سوراخ كردن آن را داشتند.»
امكان دارد كه ذو القرنين گودال بزرگى به وجود آورده و پايه ديوار آهنى را در آن
قرار داده بوده است تا در نتيجه نتوانند از آن راهى به منطقه سنگى سخت باز كنند.