responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير هدايت نویسنده : المدرسي، السيد محمد تقي    جلد : 6  صفحه : 254

رسول خدا (ص) در خواب ديده بود كه ميمونهايى بر روى منبر او بالا و پايين مى‌روند و بر روى هم مى‌جهند، و اين سخن را به مردمان گفت، ولى كيست كه آن را تعقل كند؟؟

صاحبان هوش و ذكاء، و اهل تحقيق ايمانى فقط آن كسانند كه منبر رسول (ص) را مركز پيشوايى و رهبرى مى‌دانند، و گروه‌هايى از امت وجود دارند كه در آن مى‌كوشيدند تا اين مركز را بدون حق به تصرف خود درآورند، و آنان بنى اميه بودند، و ديگران گفتند كه خواب رسول همچون خواب خود ايشان بى‌اثر است، ولى حقيقت امر آن است كه اين دو خواب با يكديگر بسيار تفاوت دارد، و ابراهيم پيامبر خدا مى‌خواست فرزند خود را به سبب رؤيا قربانى كند. به فرزندش اسماعيل گفت يا بُنَيَّ إِنِّي أَرى‌ فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ‌- در خواب ديدم كه تو را ذبح مى‌كنم» پس فرزند او اسماعيل پيامبر خدا به او گفت يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ‌- اى پدرم، مأموريتى را كه بر عهده‌دارى به انجام رسان كه به خواست خدا مرا از صابران خواهى يافت»، و بدين گونه رؤياى پيامبران در حكم وحى بوده است.

به همين سبب در حديث آمده است كه آن رؤيايى بود كه در خواب ديد بوزينگان بر منبر او بالا و پايين مى‌روند، پس رسول خدا (ص) از آن ناراحت و اندوهگين شد.

/ 257 سهل بن سعد از پدرش روايت كرد كه: (پيامبر (ص) چون آن رؤيا را ديد و تا زمانى كه از دنيا درگذشت او را خندان نديدند).

سعيد بن يسار به روايت از ابو جعفر و ابو عبد اللَّه گفته است (و بر اين تأويل شجره ملعونه در قرآن بنى اميه‌اند كه خدا پيغمبرش را به مسلط شدن آنان بر منبر او و كشتن ذريه او آگاه كرده بود).

و از المنهال ابن عمر روايت است كه گفت: بر على ابن الحسين عليهما السلام داخل شدم و به او گفتم: اى پسر رسول خدا (ص) چگونه صبح كردى؟

گفت: (به خداى سوگند كه چنان صبح كردم همچون بنى اسراييل در

نام کتاب : تفسير هدايت نویسنده : المدرسي، السيد محمد تقي    جلد : 6  صفحه : 254
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست