/ 75 آنچه در بدر اتفاق افتاد- چنان كه در حديث آمده است- نمونه
آشكارى است براى همه كافرانى كه شياطين جنى و انسى آنان را مىفريبند و به ميدان
مىكشانند و سپس رهايشان كرده رو به گريز مىنهند.
گاه اين شيطانهاى فريبكار شمارى از مردم بىريشهاند كه خود را- براى
به چنگ آوردن دينارى چند- به سران دشمن مىرسانند. اينان غالبا كاسههاى داغتر از
آش مىشوند و شعارها و تهديدهايشان گوش خراشتر است ولى در موقع سختى پاى به گريز
مىنهند و براى توجيه واپس نشستن خود مىگويند كه آنها چيزهايى مىدانند كه ديگران
نمىدانند.
[49] در جبهه اسلامى هم عناصر ترسويى از منافقان بودند كه فرورفتن
مؤمنان را در درياى پيكار نوعى تهور مىشمردند و مىگفتند كه فريب دين جديد را
خوردهاند
إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ
غَرَّ هؤُلاءِ دِينُهُمْ منافقان و آن كسان كه در دل بيماريى
دارند گفتند: اينان را دينشان بفريفته است.» بيمارى گاه ممكن است نفاق باشد و گاه
بيم از دشمن.
اينان از ياد مىبرند كه كافران را ياراى توكل بر خدا نيست و
نمىدانند كه توكل را در انگيزش نيروهاى معنوى روح چه اثرى شگرف است.
وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ
حَكِيمٌ و هر كس كه به خدا توكل كند او را پيروز و حكيم خواهد يافت.»