در آيات قبل خداوند براى ما بيان داشت كه كسانى كه در آيات خدا مكر
مىكنند بر خود ستم روا مىدارند زيرا تمتع از زندگى دنيا بس اندك و بى مقدار است.
در اين آيات به ما يك ديد كلى به زندگى دنيوى ارزانى مىدارد. و براى
ما مثلى از آنچه مشهودات ماست مىآورد. مثلا آبى از آسمان فرو مىآيد و از زمين
براى آدميان و حيوانات رستنىها پديد مىآورد و زمين به آن رستنيها آراسته مىشود.
آدميان مىپندارند كه آنچه پديد آمده محكوم حكم آنهاست و در حيطه
توانايى ايشان ولى آنچه پديد آمده ديرى نمىپايد، و فرمان خدا چه در روز و چه در
شب فرا مىرسد بادى سرد مىوزد يا سيلهاى دراز آهنگ به راه مىافتند و هر چه هست
از بيخ بر مىكند آن سان كه گويى هرگز نبوده است.
حال كه زندگى اينسان در معرض آسيب و فناست بر ماست كه در جستجوى
جايى باشيم كه در آن از هر آسيب در امان باشيم/ 363 و در پى يافتن راهى كه ما را
به صراط مستقيم راه بنمايد و به سراى عافيت فرا خواند چه در دنيا و چه در آخرت. در
آنجا به كسانى كه كارهاى نيكو كردهاند پاداش نيك دهد و چيزى افزون دهد. يعنى هم
از نظر روحى و هم از نظر مادى بى نياز باشند. چنين كسان اهل بهشتاند و در آنجا
جاويدان خواهند زيست.
در حالى كه گناهكاران را خدا كيفرى به قدر عملشان خواهد داد نه
افزونتر. هيچ كس را ياراى آن نيست كه عذاب خدا را از آنان دور گرداند.