خوانده شود، ايمانشان افزون گردد.» آيات گاه آيات ناطقه خدا هستند
چون قرآن و گاه آيات حياتاند يعنى هر تطورى كه در طبيعت صورت گيرد بر وفق يك نظام
دقيق است و بر تدبير بارى تعالى دلالت دارد. هر نعمتى كه پديد آيد و يا از ميان
برود، هر حادثهاى كه در شرف وقوع است و خدا آن را دفع مىكند همه از آيات خداوندى
هستند زيرا سبب مىشوند كه بر ميزان معرفت مؤمنان به خدا و به تسليم او در برابر
قضاء الهى و اراده خدايى بيفزايد.
ج: هر بار كه ايمان شخصى افزوده مىگردد اطمينان او به رحمت خدا
افزون مىشود و به حسن تدبير او اعتماد بيشتر مىيابد و كمكم به اين يقين مىرسد
كه خداى تعالى او را در نيمه راه تنها نخواهد گذاشت و رشته عنايت خود پاره نخواهد
ساخت. پس اگر به همان راه صحيحى كه خداوند در پيش پاى او گشوده است قدم نهد، سنن
حيات و قوانين طبيعت و تأييدات غيبى او را در كارهايش يارى خواهند داد.
وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ و بر
پروردگارشان توكل مىكنند.» انسان جاهلى و عقب مانده از طبيعت مىترسد و آن را در
تسخير خويش نمىگيرد و چون از مردم هم بيمناك است پس خرد خود را به خدمت نمىگيرد
و از هواهاى نفسانى ايشان متابعت مىكند، از هلاكت مىترسد و دست به فعاليت
نمىزند در حالى كه مؤمن عارف به خدا، از خدا مىترسد و در برابر طبيعت مىايستد.
از خدا مىترسد و از عقل خود پيروى مىكند و بر وفق راهنمايى عقل قدم بر مىدارد
تسليم هواها و هوس مردم نمىشود و از مواهب الهى در حق خود آگاه است چه در زمان
حال و چه در زمان آينده. از مرگ بيمى به دل ندارد از اين رو لبريز از تحرك و
فعاليت است. اين بعضى از معانى توكّل بر خدا است و اين توكّل دال بر اين است/ 15
كه به قدرتها و نيروهايى كه خدا به او عنايت كرده اميدوار و مطمئن است بى آن كه به
دست ديگران بنگرد.
اينها صفات مؤمنان است اين صفات در راه و روش آنان، در نماز و
عبادات