بدين گونه دردها و رنجها پردههاى گمراهى را بر مىدرند
رهنمودهايى از آيات
در بحث پيشين آورديم كه در آيات خداوندى نقصى نيست آنچه ناقص است درك
ما از آن آيات است و راهبران از آنها به حقيقت. در اين بحث، قرآن بيان مىكند كه
بشر را حالاتى متغير است. گاه مطلب را مىگيرد و با تفكر در آيات خدايى به سوى او
راه مىيابد. آنچه اين توفيق را ارزانى او مىدارد يكى اين است كه در مىيابد خلل
از سوى جانب خود اوست ديگر آنكه انسانى كه به پروردگارش كافر شود خطاكار است. ولى
اين تغيير حالت چگونه و چه زمانى در انسان پديد مىآيد؟
تغيير حالت انسان زمانى است كه حقيقت بىپرده در برابر او ظاهر
مىشود و به هنگام مواجهه با شدائد زندگى است. در چنين حالى آدمى خداى خود را
مىخواند و همه آن شريكان پندارى را از ياد مىبرد. و اساسا حكمت اين كه انسان
دستخوش بعضى شدايد مىشود اين است كه/ 62 از چهره حقايق پرده برداشته شود و او بار
ديگر به فطرت يكتاپرستى خويش بازگردد ولى بسيارى از امتهاى سلف دلهايشان سخت شده
بود و ضربههاى هشدار دهنده شدايد را در نمىيافتند. از اين رو چون آن درد و رنج
پايان مىگرفت به همان عادات ناپسند خويش باز مىگشتند. در اين حال خداى تعالى
آنان را براى آزمايش به نعمت و راحت مىبرد تا همه و جدان و ايمان خود را از دست
بدهند آن گاه عذاب ويرانگر در مىرسيد و رگ حياتشان را مىبريد.