به وسيله وحى خود در اختيار من مىگذارد. من مالك سود خود نيستم و
دافع زيانهاى خود ولى تا همين حدود كه خدا مرا تعليم مىدهد.
إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ-
من كسى جز بيم دهنده و مژده دهندهاى براى مؤمنان نيستم.»/ 513 اما كسانى كه ايمان
نياوردهاند وحى سودشان نكند. زيرا وحى كسى را سود مىدهد كه بخواهد به آن عمل كند
و زندگى خويش را به مقتضاى آن طرح ريزى نمايد. اگر رسول خدا مالك سود و زيان خود
نباشد ديگر مردم چگونهاند؟ آگاهى مردم از نقاط ضعف خود او را به واقعيت وجودش باز
مىگرداند و نيك درمىيابد كه موجودى مخلوق بيش نيست.
داستان آفرينش
[189] اكنون من مالك چيزى نيستم مگر آن قدر كه خدا به من داده است.
اما در گذشته من نتيجه غريزه جنسى بودهام كه خدا در پدر و مادر من ايجاد كرده است
و چه بسا پدر و مادر من به هنگام ازدواج هدفشان تولد من نبوده بلكه مىخواستهاند
شهوت خود فرو نشانند.
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ-
اوست كه همه شما را از يك تن بيافريد.» از اين رو هر يك از ما به آن ديگر احساس
علاقه مىكنيم و به او انس مىگيريم. در اين امر افراد بشر با هم فرق ندارند به
خصوص ميان مرد و زن فرق حقيقى نيست ...
وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها-
و از آن يك تن زنش را نيز بيافريد تا به او آرامش يابد.» مرد و زن مكمّل وجود
يكديگراند. از اين رو مرد جز به زن آرامش نيابد.
هر كس احساس نقص مىكند تا به وسيله ازدواج احساس كامل شدن كند. در
اين هنگام هر يك از دو طرف مىتوانند با هم زندگيشان را تكميل كنند مثلا اگر مرد