تن بيافريد و/ 512 يكى از آن دو را باعث آرامش آن ديگر قرار داد و
وجود هر يك را به وجود ديگرى تكامل بخشيد. وقتى مردى با زن خود نزديكى مىكند، زن
از او بارى سبك مىگيرد. يعنى زن احساس سنگينى نمىكند و به كارهاى عادى زندگى
مشغول مىشود. پس از چندى بار سنگين مىشود. در اين زمان زن و مرد در برابر كودك
احساس مسئوليت مىكنند و از خدا مىخواهند كه فرزندى صالح نصيب آنان كند و متعهد
سپاسگزارى خدا مىشوند. ولى چون خداوند فرزندى صالح به آنها داد خدا را و زاده شدن
كودك را فراموش مىكنند و آمدن كودك را به عوامل ديگر نسبت مىدهند بدون آن كه فكر
كنند كه آن شريكان را ياراى يارى رساندن به آنها نبوده است و آنان نيز بندگانى
مخلوقاند كه قادر به آفرينش هيچ چيز نيستند. پدر و مادر فراموش مىكنند كه به
هنگام زادن طفل تنها و تنها به خدا توسّل جسته بودند، زيرا آن حالت احساس خطر همه
چيز را جز خدا از ياد انسان مىبرد.
شرح آيات
پيامبر كيست؟
[188] پيامبر كيست؟ آيا او شخصيتى است از لحاظ جسمى ممتاز از
ديگران؟
هرگز. امتياز او فقط به جنبه رسالت اوست و به سبب ارتباطى است كه با
خدا دارد. پس هر چه دارد همه از خداست.
قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعاً وَ لا ضَرًّا إِلَّا ما شاءَ
اللَّهُ وَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَ ما
مَسَّنِيَ السُّوءُ- بگو من مالك سود و زيان خود نيستم، مگر آنچه خدا
بخواهد. و اگر علم غيب مىدانستم بر خير خود بسى مىافزودم و هيچ شرى به من
نمىرسيد.» وقتى كه مانند هر بشر ديگر گرفتار ناملايمات مىشوم و هنگامى كه به سبب
عدم آگاهى از آينده نمىتوانم براى خود منافع كلانى فراهم سازم پس بشرى هستم مانند
ديگر افراد بشر. آرى، علم غيب مىدانم، اما در حدودى كه خدا