قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها
إِلَّا هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا تَأْتِيكُمْ إِلَّا
بَغْتَةً- بگو: علم آن نزد پروردگار من است.
تنها اوست كه چون زمانش فرا رسد آشكارش مىسازد. فرا رسيدن آن بر
آسمانيان و زمينيان سنگين است. جز به ناگاه بر شما نيايد.» به نظر من ساعت هر
طايفهاى، در زمانى به پايان مىآيد. و چون به پايان رسيد آنان را چه سود خواهد
رسيد؟ زندگى در طايفه ديگرى جز آنها ادامه خواهد يافت. مثلا زمان قوم لوط زمانى كه
عذاب به صورت زلزله عظيم بر آنان فرو آمد به پايان رسيد و پايان زمان فرعون و قومش
وقتى بود كه در دريا غرق شدند. و اين زمان بدون هشدار قبلى و ناگهان فرا مىرسد.
اكنون اين سؤال باقى مىماند كه چرا مردم در برابر رسول اكرم (ص)
چنين سؤالى را مطرح كردند؟ آيا آنان خود مسئول اعمال خود نبودهاند و بر ايشان
پايان كار و رسيدن ساعتشان اهميتى نداشته؟ يا اين كه رسول از آن آگاه بوده است.
يَسْئَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْها/ 509 قُلْ إِنَّما
عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ- چنان از تو مىپرسند كه گويى تو از
آن آگاهى. بگو علم آن نزد خداست.» و اوست كه مقرر مىدارد كه وقت امتحان در چه
زمانى به پايان مىآيد و به مشيت مطلقه خود زمان پاداش را معين مىكند.
وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ-
ولى بيشتر مردم نمىدانند.» اين حقيقت واضح اين است كه سرنوشت بشر به دست خداى
پيروزمند است نه به دست خود ايشان يا به دست پيامبر (ص).