طبيعت شما آگاه است از ديگران بهتر است به حرف مردم هم كارى ندارى
بلكه در اين موقعيت در پى پزشك/ 45 حاذقى هستى كه فرزند تو را از خطر برهاند هر
چند دشمن تو باشد پس در كمال فروتنى به نزد او مىروى و درد فرزند با او در ميان
مىنهى. آرى، تو فقط و فقط در پى حقيقت هستى و آن را دور از هر گونه اعتبارى طلب
مىكنى.
[28] چون خداوند فرزند تو را از خطر رهانيد بار ديگر همه ملاحظات و
اعتبارات سخيف به سراغت خواهد آمد. چرا؟ زيرا در ذهن تو رسوخ پيدا كردهاند و تو
نمىتوانى روح خود را از آن پيراسته گردانى. حال كفارى هم كه در برابر آتش
ايستادهاند چنين است. آرزو مىكنند كه اگر به دنيا باز گردند خطاهاى خويش را
اصلاح مىكنند ولى آيا راست مىگويند و چنين خواهند كرد؟
بَلْ بَدا لَهُمْ ما كانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ
نه، آنچه را كه از اين پيش پوشيده مىداشتند، اكنون برايشان آشكار شده است.» يعنى
حقايقى را كه تعمدا از خود و مردم مخفى مىداشتند برايشان آشكار شده.
وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ
لَكاذِبُونَ اگر آنها را به دنيا بازگردانند باز هم به همان كارها كه منعشان
كرده بودند باز مىگردند. اينان دروغگويانند.» زيرا نفوسشان بيمار است و از فرو
بسته بودن دل خويش در رنجند. پس بايد دل خويش را پالوده گردانند و دريچههاى آن به
روى نور حقيقت بگشايند.