وقتى كه ما خدا را به اسماء او مىخوانيم و مىگوييم يا عليم و يا
قدير و يا حكيم يا مىگوئيم از تو مىخواهيم بعلم تو و به حكمت تو و به قدرت تو در
همان حال به ارزش علم و حكمت و قدرت پى مىبريم و آنها را در زندگى خود به كار
مىداريم. زيرا شناخت و اعتقاد به اين ارزش، جدا از شناخت و اعتقاد به يكتايى بارى
تعالى و پرستش او و ايمان به اين كه او از همه نامهايش فراتر است نخواهد بود. پس
بر ماست كه بر ذات خدا توكل كنيم نه اين كه فقط بر اسماء او.
توسّل به ذات نه به صفات
از بزرگترين اشتباهات بشر يكى نيز توسل به اسماء الهى است در برابر
خود او، چرا كه اين بخشى از حقيقت هستى را تشكيل مىدهد و با قدرت حقيقت به ايمان
منجر مىشود. براى مثال، ايمان به علم بدون حكمت موجب مىگردد علم، تنها معبود
گردد چنان كه فرانسويها در خيزشگاه انقلابشان چنين كردند.
/ 501 عبوديت در برابر علم، آن را بىهدف مىگرداند و حتّى هدف
استثمار بشر و در هم كوفتن ارزشهاى معنوى را بدو مىدهد. قدرت نيز چنين است و هر
گاه خود معبود به ذات گردد نه به صفت اسمى از اسامى حسناى خدا، پس قدرت برخاسته و
بدون حكمت مردم را به سقوط مىكشاند و مردم را وا مىدارد با شيوههاى مختلف حتى
با قربانى كردن ارزشها آن را بطلبند.
در همين جاست كه دعاهاى به جا مانده بر ياد آوردن اسماء حسنى تأكيد
دارند و آنها را منسوب به خدا مىدانند. در برخى از دعاها آمده است
1- «بار خدايا از تو به نامت مىخواهم اى اللَّه، اى رحمن، اى رحيم،
اى كريم، اى مقيم، اى عظيم، اى قديم، اى عليم، اى حليم، اى حكيم، خدايى نيست جز
تو، پناه پناه، بار خدايا ما را از آتش برهان». [6]
2- «بار خدايا از تو به نامت مىخواهم اى على، اى وفى، اى غنى، اى