انحراف عالم و داستان سگى كه زبان از دهان بيرون آورد
رهنمودهايى از آيات
دين به منزله وسيلهاى است براى برانگيختن عزم و اراده بشر و تكامل
او. و اين به هنگامى صورت مىبندد كه انسان عهدى را كه با خداى خود بسته است به
پايان برد پس اگر آيات خدا را تكذيب كند و آنها را راهنماى خود قرار ندهد يا چون
در معرض فشار مخالفان واقع شد، از ميدان بگريزد، در اين حال سر و كارش با شيطان
مىافتد و شيطان قلبش را كه از آيات الهى خالى شده است، سراسر در تسخير خود
درمىآورد. چنين انسانى همانند سگى است با تمام خصوصيات خسّت و دنائت آن با اندك
چيزى كه به سوى او مىاندازند در برابر دنيا و مردم دنيا دارد دم مىجنباند. اگر
هم زمانى از دين و آيات الهى دم زند جز از روى ريا و مردم فريبى نيست.
خداى تعالى اين مثلها را براى مردم مىزند، شايد تفكر كنند و اين را
امرى تقليدى نپندارند يا واژهها و نامهاى بىمعنى ندانند.
/ 493 آنان كه آيات الهى را تكذيب مىكنند نمونه ناخوشايندى هستند كه
بازتابنده واقعيتى تباهند چرا كه خود با تكذيب آيات الهى به خويش ستم روا مىدارند.
هدايت از سوى خداست و نه آن چيزى كه انسان با انديشه قاصر خود تصوّر
مىكند، و گمراهى نتيجه طبيعى انسان است در از دست دادن هدايت الهى، و آن