وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كانَتْ حاضِرَةَ الْبَحْرِ
إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ
شُرَّعاً- درباره آن قريه نزديك به دريا از ايشان بپرس. آن گاه كه در روز
شنبه سنت مىشكستند. زيرا در روزى كه شنبه مىكردند، ماهيان آشكارا بر روى آب
مىآمدند.» شايد مراد از كلمه «ماهيها» اين باشد كه اين ماهيان در هر حال نصيب
آنان بودند، حال اگر در روز شنبه آنها را صيد نمىكردند روز يك شنبه اين كار ميسر
بود ولى آنان نمىتوانستند بر آزمنديهاى خود فايق آيند و از حد خود تجاوز نكنند.
وَ يَوْمَ لا يَسْبِتُونَ لا تَأْتِيهِمْ- و روزى كه
شنبه نمىكردند نمىآمدند.» از اين عبارت بر مىآيد كه آن ماهيان در غير روز شنبه
آشكار نمىشدند البته اين يك امتحان بود از جانب خدا تا بنى اسراييل به مقدار ضعف
خود در برابر اميال خود آشنا شوند.
كَذلِكَ نَبْلُوهُمْ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ-
اينان را كه مردمى نافرمان بودند اين چنين مىآزموديم.» وقتى كسى مرتكب فسقى در
نهان شود و چهره منافق به خود گيرد خداى تعالى او را گرفتار امتحانى سخت خواهد
نمود. پس موقعيتى براى او پيش مىآيد كه نمىتواند جلو هوسرانى خود را بگيرد و در
يك لحظه آنچه را مدتها نهان داشته بود آشكار خواهد ساخت. يكى از موارد امتحان خدا
هم در همين مورد است.
در قصههاى تاريخى از شگرد اين منافقان هم ياد شده./ 476 مثلا در روز
شنبه تور مىانداختند ولى در روز يكشنبه تورها را از آب مىكشيدند.
يا در روزهاى شنبه در كنار ساحل حوضچههايى مىكندند تا ماهيان به
آنها داخل شوند، سپس راه خروج را مىبستند و روز يكشنبه آنها را آشكار مىكردند.
سكوت جامعه در برابر گناه
[164] مردم آن شهر ساحلى سه دسته بودند، دستهاى كه خود مرتكب خطا