خدايى قرار دهد. آنان چيزى را مىخواستند كه مادى و مجسم باشد مثل
پادشاه كه بر آنها سلطه سياسى و فرهنگى داشت، تا در برابرش سر فرود آورند. بنى
اسراييل در اين حالت مانند ملتهايى بودند كه از سلطه سياسى استعمار رهايى
يافتهاند ولى اين بار طوق بندگى فرهنگى استعمار را به گردن مىآويزند. اما موسى
(ع) با يك تحليل روانى براى قوم خود شرح داد كه آنچه شما را به اين هوسهاى بيهوده
مىكشاند چيزى جز جهل و بىخبرى نيست
قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ- گفت: شما
مردمى بىخرد هستيد.» [139] همچنين موسى برايشان توضيح داد كه اين بتان را دوام و
بقايى نيست به عبارت ديگر يك جريان فاسد نمىتواند استمرار داشته باشد. درختى كه
آن را از روى خاك بريدهاند به ظاهر درختى است با شاخ و برگ ولى با وزش بادى فرو
مىافتد و مشتى هيزم بيش نخواهد بود.
اعمالى كه انسان در چارچوب يك نظام فاسد انجام مىدهد عملى است باطل
و محكوم به نابودى است هر چند در ظاهر نيكو به نظر آيد. آرى، ساختن يك بنا كار
خوبى است ولى اگر مهندسان و بنايان و كارخانههاى سازنده تير آهن و سيمان، همه
اينها براى ساختن يك زندان يا يك پايگاه موشكى به حركت و عمل پردازند، آنچه اينان
برمىآورند بنا نيست بلكه تخريب است. از اين رو موسى به قوم خود مىگويد
إِنَّ هؤُلاءِ مُتَبَّرٌ ما هُمْ فِيهِ وَ باطِلٌ ما كانُوا
يَعْمَلُونَ- آنچه اينان در آنند، نابود شونده است و كارى كه مىكنند باطل است.»
/ 432
بندگى در برابر خدا برابر است با آزادى انسان
[140] موسى (ع) پس از توضيح دادن آن كار ناپسندى كه هوس آن در سر
پخته بودند، آنان را به اين حقيقت آشنا كرد كه پروردگارى كه آنان را از سلطه فرعون
آزاد كرد، از آن بتان كه آنان مىپرستند بهتر است.