آنان كه رسولان پروردگار را تكذيب مىكنند خود زيانكارانند
رهنمودهايى از آيات
اندرزهايى كه شعيب در پيامبرى خود به قوم خود مىداد داراى ارزشهاى
فطرى بود يعنى عقل خود به آنها راه مىيافت و شهوات و اميال زودگذر با آنها معارضه
مىكرد. مهتران قوم با شعيب به مجادله برخاستند، و اينان بزرگان قوم بودند كه در
زمين سركشى مىكردند و مردم را زبون و زار رها مىكردند. اينان نه به نيروى
استدلال و برهان، بلكه به زور و تحكم با آن روياروى مىشدند. تا آنجا كه تهديدش
كردند كه اگر به آيين فاسد باز نگردد از شهر خود بيرونش خواهند كرد.
شعيب از آنان مىپرسيد: چگونه به خود اجازه مىدهيد كه ما را به
بازگشت به دين فاسد و تباهتان به زور و اكراه داخل كنيد. آيا اين خود دليل بر فساد
آيينتان نيست؟
در جايى كه بايد مردم اقناع كنيد با منطق زور با آنها رو به رو
مىشويد؟
اگر بگوييم قوت و قدرت بايد بر مسند حكومت استقرار يابد، پس قوت و
قدرت خداوند است كه از هر قوت و قدرتى بيشتر است. ما تسليم شما نمىشويم و به خدا
افترا نمىبنديم و نعمت هدايت او كه ما را ارزانى داشته كفران نمىكنيم و چه نعمت
فراتر از اين كه ما را از آيين فاسد نجات داد.
آيا بشر مىتواند از اراده خدا تجاوز ورزد؟ هرگز. از اين رو هيچ كس
نمىتواند/ 381 كس ديگر را به قبول انديشه باطل خود اكراه كند، زيرا خدا پروردگار
آنهاست و به كارهايشان آگاه است و نخواهد گذاشت آزادى كسى قربانى شود مگر به خواست
او يا در اثر تقصير خود انسان. چون بشر بر پروردگارش توكل كند و بر