[و لا تبخسوا]: بخس كاستن از حدى است كه حق مىباشد.
/ 370
فرستادن رسولان وسيله اصلاح اقتصادى
رهنمودهايى از آيات
مردم شهر مدين نيز چون قوم لوط و ثمود شهرشان بر سرشان خراب شد و اين
به سبب فساد آنان بود. از بارزترين مظاهر فساد در نزد ايشان، كمفروشى بود و فساد
در زمين به از بين بردن محصولات و دامها و راهزنى و بازداشتن مردم از اعمال خير و
تحريف دين.
پيامبرشان شعيب بود. شعيب آمد كه آنان را از فساد منع كند و از واپس
ماندگى برهاند اينان دو گروه شدند، گروهى به او ايمان آوردند و گروهى در كفر خويش
باقى ماندند. خداوند به زودى ميان اين دو گروه حكم خواهد كرد و زمان شاهد صدق نبوت
شعيب خواهد بود.
چون شعيب در كار خود به جدّ درايستاد و مخالفان هم در مخالفت خويش
ابرام ورزيدند، مبارزه صورتى حاد به خود گرفت و سرانجام كارشان چنان شد كه به عذاب
خدا گرفتار شدند و زلزلهاى عظيم به كارشان پايان داد. تاريخ شهادت داد كه زيان
ديدگان كسانى بودند كه شعيب را دروغگو مىخواندند نه آنان كه به او ايمان آورده
بودند. آرى آن همه نعمت كه فريبش را خورده بودند در آن ساعت عذاب به حالشان سودمند
نيفتاد.