تحرك مؤمنان را بگيرند، زيرا ناقه سمبل وحدت ايشان بود و عنوان
فعاليت اجتماعى آنها. ولى اينان خطا كردند، زيرا كشتن ناقه همان بود و گرفتار غضب
پروردگار شدن همان.
فَعَقَرُوا النَّاقَةَ- پس ماده شتر را كشتند.»
مشهور اين است كه از آن جمع تنها يك تن ناقه را كشت ولى بقيه به عمل او رضا دادند
و اين امر به مثابه آن بود كه همه در كشتن ناقه شريك بودهاند. از اين رو مىگويد
وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ- و از فرمان
پروردگارشان سرباز زدند.» زيرا از مرزى كه براىشان معين شده بود گذشتند و به فساد
گراييدند و حال آن كه خدا اصلاح آنها را مىخواست.
وَ قالُوا يا صالِحُ ائْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ
الْمُرْسَلِينَ- و گفتند: اى صالح، اگر پيامبر هستى آنچه را به ما
وعده دادهاى بياور.»
پايان حتمى
[78] سرانجام كار عصيان ثمود سرانجام همه طاغوتان مستكبر است كه
فساد از حد مىگذرانند. پس خداوند بر قوم ثمود عذاب نازل كرد. زمين زير پايشان به
لرزه درآمد و آنچه ساخته بودند خراب شد و هم چنان كه نشسته بودند بىآن كه فرصت آن
يابند كه پاى خود دراز كنند و خود را براى مردن آماده كنند، جان سپردند.
فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دارِهِمْ جاثِمِينَ-
پس زلزلهاى سخت آنان را فرو گرفت و در خانههاى خود بر جاى مردند.» [79] افراد
بشر براى نجات همنوعان و برادران خود مىشتابند ولى چون مستكبران بميرند كسى براى
ايشان محزون نمىشود/ 363 و اين منتهاى شوربختى و عار و ننگى است كه كسى به آن
گرفتار مىآيد.