بدان راه مىنمايد و وحى از آن سخن مىگويد و شرايع آسمانى همه بر
اساس آن پايه گذارى شدهاند. پس گناه و ستم دو عمل قبيحاند و كيفرشان بايد شديد
باشد، مستكبرى كه آيات خدا را تكذيب مىكند همان گناهكار ستم پيشه است و اين/ 319
اشارات در قرآن كريم ارزشهاى اساسى را تشكيل مىدهند.
عاقبت ايمان آورندگان
[42] اينها كه بيان كرديم عاقبت تكذيب كنندگان ستمكار بود، پس عاقبت
مؤمنان نيكوكار چه خواهد بود؟
اولا: اينان مكلّف نيستند اعمالى را كه برتر از طاقت و توانشان است
انجام دهند، زيرا ايمان يا واجبات، بر خلاف آنچه شيطان به انسان القاء مىكند
اعمال شاقى نيستند، بلكه اعمالى ميسر و ممكن هستند.
ثانيا: سرانجام ايمان و صلاح و درستكارى بهشت و خشنودى خداوند است
چنين كسى هم از بهشت بهرهمند مىشود و هم از خشنودى. اين حقى است كه در آن ترديدى
نيست.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لا نُكَلِّفُ نَفْساً
إِلَّا وُسْعَها أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ
به هيچ كس جز اندازه توانش تكليف نمىكنيم. آنان كه ايمان آوردهاند و كارهاى نيكو
كردهاند اهل بهشتند و در آنجا جاويدانند.» [43] ثالثا: ايمان به خدا خروج از
زندان خويشتن است به آستان گشاده حقيقت. و از نتايج اوليه آن واقعنگرى است: يعنى
انسان هم خود را بيند و هم ديگران را و از آنچه خدا به ديگران عنايت كرده دستخوش
حسد نشود و با ديگران دورويى نكند و نعمتى را كه خدا به ايشان داده است نربايد. يا
حتى در دل هوس چنين اعمالى نكند. و بداند كه فضل و نعمت خداوندى به هر كس به تناسب
پاكى نفس و مقدار عملش خواهد رسيد. حكم خداست كه در سراسر حيات جارى است.
پس ديگر جايى براى كينهتوزى و حسد باقى نمىماند و فسق و تزوير و
نفاق مردود