ولى شيطان نمىتواند بر انسان مؤمن سلطه جويد، زيرا انسان مؤمن داراى
اراده و عقل و و جدان است. ولى كفار چون با شيطان رو به رو مىشوند اراده خود را
از دست مىدهند و چون خلع سلاح شدند شيطان بر آنان فرمانروايى يابد.
إِنَّا جَعَلْنَا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ-
ما شيطانها را دوستان كسانى قرار داديم كه ايمان نمىآورند.» اما مؤمنان كه خدا
سرپرست آنهاست، از قيد و بندهاى شيطان آزاد هستند. «اين بدان سبب است كه خدا
سرپرست كسانى است كه ايمان آوردهاند و كافران را سرپرستى نيست» محمد/ 11.
كسانى كه در پى شهوت و ثروت هستند و در برابر سلطه طاغوت خضوع
مىكنند، يا در برابر رئيس قبيله تسليم مىگردند، و با گردبادهاى هوى و هوس به هر
سو رانده مىشوند، اراده خود را از دست دادهاند و چون غبارى كه در معرض وزش باد
قرار گيرد، به هر جا مىافتند.
/ 297 [28] نشان فقدان اراده اين است كه اين گروه از حريت فكر
بىبهرهاند و در معرض بدترين حالات استعمار و بندگى قرار مىگيرند، يعنى استقلال
فكرى و فرهنگىشان را از دست مىدهند و اين مقدمه هر گونه استثمار ديگر است.
وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا-
چون كار زشتى كنند، گويند، پدران خود را نيز چنين يافتهايم.» بدين پندار كه اين
تقليد به اعمالشان مشروعيت مىدهد و بدتر از اين اين است كه مىپندارند افكار
نياكانشان از قداست آسمانى برخوردار است.
وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ
بِالْفَحْشاءِ- و خدا ما را بدان فرمان داده است. بگو: خدا به زشتكارى فرمان
نمىدهد.» آرى، هر چه پدران يا پيشوايان مذهبى باطل يا سلاطين او را به سوى خود