تمام ادا كردن كيل و درست بودن ترازو، به معنى ضرورت دقت عقلى در اين
امر نيست به گونهاى كه كار تبادل كالا را دشوار سازد، بلكه به اين معنى است كه
هدف شخص بايد قسط و عدل باشد و به حقوق ديگران تجاوز نكنند از اين رو در آيه كريمه
آمده است كه خداوند به كسى جز به اندازه توانش تكليف نمىكند، يعنى به انداز
استطاعتش بدون عسر و جرح. در يك جامعه اسلامى روحيه مسامحه و احسان در كنار رعايت
حقوق ديگران قرار دارد.
مسئوليت اجتماعى
چون همه افراد جامعه ملزم به رعايت حقوق ديگران باشند، مشكل حل
مىشود، ولى اگر افراد رعايت حقوق يكديگر را نكنند و ميانشان اختلاف باشد/ 238
افراد جامعه بايد داوران عادل باشند كه به نفع يا ضرر اين يا آن بدون دليل قضاوت
نكنند، حتّى اگر آن شخص كه عليه او اقامه دعوى شده از خويشاوندان و نزديكان او
بوده باشد.
وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى-
و هر گاه سخن گوييد، عادلانه گوييد هر چند به زيان خويشاوندان باشد.» وقتى كه در
جامعه روحيه قضاوت عادلانه حكمفرما باشد و همه به نفع صاحب حق و بر ضد ظالم رأى
دهند، همين امر خود از انتشار ظلم جلوگيرى مىنمايد و از رشد جرايم مىكاهد. زيرا
ظالم غالبا از ظلم كردن كوچك شروع مىكند تا به ظلم كردنهاى بزرگ برسد. چون كسى در
حق ديگرى يك بار ظلم كرد، و نزديكترين دوستانش در برابر او ايستاد و به سود مظلوم
به دفاع برخاست، بسا كه اين ظالم ادب شود و درس بگيرد و از استمرار عمل ناپسند خود
باز ايستد. همچنين مجرم يكباره به جرايم بزرگ نزديك نمىشود، بلكه اندك اندك به
سوى آن مىخزد اگر يكى از نزديكترين كسانش او را از آن عمل منع كند، بسا به اعمال
ناپسند خود ادامه ندهد.
وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا- و به عهد
خدا وفا كنيد.