او خضوع نكنيم، مگر اين كه سخت زير فشار باشيم. بلكه بايد بناى زندگى
ما بر حريت مطلقه (البته در حدود قانون) و عزت و كرامت استوار باشد.
محتوى توحيد حريت است و حريت از زمانى آغاز مىشود كه خضوع در بر هر
چيز را مردود بشماريم زيرا معتقديم كه تنها بايد در برابر خدا خاضع بود، در برابر
خدا/ 231 و قوانين او و در برابر كسى كه مرا به اطاعت او فرا مىخواند. جز اين در
برابر هيچ چيز نبايد خضوع كنيم نه ثروت و نه قدرت و نه ترور فكرى و شكنجه و عذاب.
اول مسئله شرك دوم روابط خانوادگى
چون نظام شرك بر جامعهاى سيطره يابد، قانون آن جامعه نمىتواند الهى
باشد زيرا هر مادهاى از مواد قانون در زير فشار ثروت و قدرت و ترور فكرى، خرد
مىشود. از اين رو در آغاز محرمات اجتماعى، از شرك نهى كرده است. زيرا شرك سبب
نفوذ ديگر محرمات مىشود.
پس از آن كه در برابر خدا- تنها در برابر خدا- متعهد به تسليم شديم،
نوبت روابط اجتماعى مىرسد اهم آنها روابط ميان نسلهاست. نسل سابق (پدر و مادر) و
نسل بعدى (فرزندان) رابطه ميان فرزند و پدر و مادر بايد رابطهاى مبتنى بر احسان
باشد.
وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً- و به پدر و
مادر نيكى كنيد.» احسان به معنى عمل خيرى است در حق كسى كه البته از حق او افزونتر
باشد و اين به معنى تسليم مطلق نيست و حتى به معنى اطاعت از والدين هم نمىباشد.
زيرا اطاعت به نوبه خود خضوع است و مؤمن جز براى خدا خضوع نمىكند. منطقهاى عقب
افتاده تسليم در برابر پدر و مادر را واجب شرعى دانسته و روح قبيلگى را در جامعه
تقويت كرده است، در حالى كه در اسلام چيزى جز احسان نيامده است، و به اعتبار ديگر
اطاعت كوركورانه نهى شده است.
/ 232 هم چنان كه واجب است كه در بر خدا تسليم شويم و به پدر و مادر
نيكى كنيم همچنين بايد رابطه نيكوكارانه در ميان همه افراد اجتماع جارى باشد، اما