نخواهد كرد. طريق رهاى سرپيچى است از فرهنگ شرك آميزى كه به خداى
تعالى دروغ مىبندد.
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ-
اگر خدا مىخواست چنين نمىكردند پس با دروغى كه مىبافند رهايشان ساز.»
رابطه خرافات و شرك
[138] چون روش و مرام شرك آميز در جامعه شكل گيرد ضلالت و انحرافش
هر چه بيشتر و بيشتر نمودار مىشود. در عصر جاهلى بخشى از طيبات را بر مردم حرام
مىكردند، مگر/ 205 بعضى چيزها را كه به مقتضاى افكار و پندارهاشان جايز
مىشمردند.
وَ قالُوا هذِهِ أَنْعامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ-
از روى پندار گفتند كه اين چارپايان و كشتزاران ممنوع است.» يعنى وقف شده و انتفاع
از آنها ممكن نيست.
لا يَطْعَمُها إِلَّا مَنْ نَشاءُ بِزَعْمِهِمْ-
هيچ كس جز آن كه ما بخواهيم نبايد از آنها بخورد.» يعنى كسانى كه بر حسب عقايد
خرافيشان مجاز بودند.
وَ أَنْعامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُها- و اينها
چارپايانى است كه سوار شدنشان حرام است.» نه به علت خاصى، تنها به سبب روش فاسد
فكرىشان. مهمترين مشخصه اين روش اين است كه بر بعضى از آنها خدا را ياد نكنند.
وَ أَنْعامٌ لا يَذْكُرُونَ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا افْتِراءً
عَلَيْهِ- و اينها چارپايانى است كه نام خدا را بر آنها ياد نكنند.» با
قربانى كردن آنها به بتان تقرب مىجويند يا به جن يا به ملائكه يا بعضى از مردم. و
اين به هنگامى است كه مىپندارند اين بتان سبب تقرب انسان به خدا