راهى است كه به خدا مىرسد و خداى سبحان بهتر از هر كس آن راه را
مىشناسد و جز راه او ضلالت است و گمان و پندار، اكنون به بيان حكم طعام كه يكى از
ضروريات زندگى است مىپردازد. آرى، طعام از ضروريات زندگى است ولى با وجود اين
برخى از مردم در اثر پارهاى پندارها بر خلاف رأى و حكم خداوندى خود را از آن
محروم مىدارند. در اينجا حكم صريح است كه از هر چه نام خدا بر آن ياد شده است
بخوريد.
آن گاه مىپرسد چرا از چيزهايى كه بر شما حلال شده و نام و صورت آنها
به صراحت بيان گرديده است پرهيز مىكنيد؟ اين پرهيز چيزى است در پيروى هواى نفس نه
مخالفت با آن.
چيزهاى حرام گناهانى است كه قرآن آنها را شرح داده چه گناهان پنهان و
چه آشكار. و از همه مهمتر شرك به خداست. و از مظاهر شرك اين است كه حيوانى را به
نام بتان ذبح كنند يا به نام شياطين. اينان به القاء شيطان با اهل حق مجادله
مىكردند و مىگفتند چرا بايد حيوانى كه در پاى بتان قربانى شده است حرام باشد يا
حيوانى كه در برد و باختهاى قمار فدا مىشود. در اين جا سخن از اين است كه اين
اعمال اطاعت شيطان است و اطاعت شيطان در حكم شرك به خداى بزرگ است.
/ 175
شرح آيات
قاعده اضطرار
[118] نفس بشرى به آزادى گرايش دارد. چنان كه در آغاز انفجار تمدنها
خود را از هر قيد و بندى آزاد مىپنداشت، پس هر حرامى را حلال مىانگاشت و به قيود
اخلاق و آداب مقيد نبود. گاه نيز راه ديگر در پيش مىگرفت و هر حلالى را بر خود
حرام مىكرد. اما مؤمنان كه پيرو هواهاى نفسانى خود نيستند در هر دو حال، راه
ميانه را برگزيدهاند.
قرآن ميان ايمان به خدا و خوردن چيزى كه نام خدا بر آن خوانده شده