و امثال آن. ولى خود علت كفرشان را عدم قانع شدنشان به حق قلمداد
مىكنند يا مىگويند كه آيات و معجزاتى كه بر پيامبران نازل شده اثبات پيامبرى
ايشان را كافى نيست و براى آن كه بر دروغ و نفاق خويش پردهاى بركشند سوگندها
مىخورند كه در آنچه ادعا مىكنند صادق هستند در حالى كه سوگندشان دروغ است.
وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَتْهُمْ
آيَةٌ لَيُؤْمِنُنَّ بِها- تا آنجا كه توانستند به سختترين
قسمها، به خدا سوگند ياد كردند كه اگر معجزهاى برايشان نازل شود بدان ايمان
آورند.» اين معجزه ممكن است يك معجزه مشخص باشد كه پيشنهاد مىكنند، چون زنده كردن
مردگان.
قُلْ إِنَّمَا الْآياتُ عِنْدَ اللَّهِ- بگو همه
معجزهها نزد خداست.» و خدا قادر است كه هر معجزهاى كه طلب مىكنند بياورد ولى
اين كار در زمانى صورت مىگيرد كه حكمتش اقتضا كند نه هر وقت كه كفار بخواهند يا
حتى رسول به سبب علاقه فراوانى كه به هدايت مردم دارد، اراده نمايد.
وَ ما يُشْعِرُكُمْ أَنَّها إِذا جاءَتْ لا يُؤْمِنُونَ-
و شما از كجا مىدانيد كه اگر معجزهاى نازل شود ايمان نمىآورند.
نى چه كسى ضمانت مىكند كه اگر چنين معجزهاى كه مىطلبند آشكار گردد
از كفر به ايمان مىگرايند، زيرا به تجربه ثابت شده/ 160 كه معجزات نتوانسته
دلهايشان را نرم سازد.
محكمه فطرت
[110] انسان را فطرتى است نخستين كه نعمتى است ارزانى شده از سوى
خداوند. به نيروى اين فطرت بشر خير و شر را از يكديگر باز مىشناسد و هدايت را از
ضلالت تميز مىدهد. چون مردم روى زمين منازعه كنند به نيروى اين فطرت داورى كنند
پس فداكارى، احسان، شجاعت، سخاوت و قهرمانى، صفات نيكو و عكس آنها صفات رذيله را
هم در نزد مسلمان خواهى يافت و هم كافر، هم شهرنشين و هم