هدايت است در اجتماع و آن رسيدن انسان به مقامى است كه در خور مقام
«برترين مردم جهان» باشد.
[87] اين نامهايى كه ذكر شده جز رموزى نيستند و در عين اين كه
بارزترين اين افراد هستند، به اينها منحصر نيست. بدين سبب قرآن كريم بقيه كسانى را
كه در اين مسير هستند نام مىبرد
/ 126 وَ مِنْ آبائِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ
إِخْوانِهِمْ وَ اجْتَبَيْناهُمْ وَ هَدَيْناهُمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ
و از پدرانشان و برادرانشان بعضى را هدايت كرديم و ايشان را برگزيديم و به راه
راست راه نموديم.»
قانون هدايت
[88] ذلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ
مِنْ عِبادِهِ اين است هدايت خدا هر كه را از بندگانش خواهد بدان هدايت كند.» ولى
هدايت با شرك گرد نيايد، زيرا شرك به خدا يعنى سلب الوهيت او و نسبت دادن ضعف و
عجز به ذات بارى و محدود كردن قدرت و مشيت او و اين صفات از خداى تعالى به دور
است. در نتيجه هر كس كه به شرك بگرايد به خداى تعالى كافر شده است. زيرا آن كه در
برابر مخلوقات خضوع كند يا آن كه نتواند يك بت سنگى و چوبى را مقهور كند يا يك
انسان ناتوان را كه مردم او را چون بت مىپرستند از ميان بردارد نمىتواند عنوان
خدايى داشته باشد.
وَ لَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ ما كانُوا يَعْمَلُونَ
و اگر شرك آورده بودند اعمالى كه انجام داده بودند نابود مىگرديد.» آنچه نابود
مىشود خير و احسان و صلاح است زيرا مثلا نماز به معنى ايمان به خداست و ايمان به
خدا به نوبه خود به معنى كفر به طاغوت است، زيرا آن كه نتواند طاغوت را مقهور كند
نتواند كه خدا باشد. بنا بر اين اگر نماز گزار در برابر طاغوت خضوع كند نمازش را
معنايى نباشد، از اين رو اعمالش تباه گرديده است.