«لا يَسْتَوِي أَصْحابُ النَّارِ وَ أَصْحابُ
الْجَنَّةِ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفائِزُونَ- اهل آتش با
اهل بهشت برابر نيستند. اهل بهشت همان كام يافتگاناند.»/ 272 پس صفات اين دسته را
بجوييم و بكوشيم كه خود را بدان بياراييم و در جستجوى گردهمايى آنان برآييم و بدان
بپيونديم تا با آنان در دنيا و آخرت كامياب شويم.
بدين گونه آيات قرآن بينشهايى پياپى درباره تميّز مؤمنان از ديگران
به ما مىدهد تا ابليس ما را نفريبد كه آن دو گروه همسانند. هرگز ... بهشت و آتش،
و نيكى و بدى، و نور و تيرگى، و سايه و آفتاب سوزان برابر نيستند، و همچنين
نكوكاران اصحاب بهشت و بدكاران اصحاب آتش با هم برابر نيستند، با آن كه هر دو گروه
در دنيا در يك شهر و چه بسا زير يك سقف با هم زندگى مىكنند و به نظر بيننده چنين
مىنمايد كه يكساناند، بلكه بدكاران مىكوشند فرق ميان خود و نكوكاران را
بپوشانند، و تبليغ مىكنند كه تا در دنيا هستند به سبب بدكاريهاى خود بازخواست
نمىشوند پس در آخرت نيز از عاقبت آن نجات مىيابند، هرگز ... اين دو گروه برابر
نيستند و شناخت اين حقيقت در برانگيختن انسان به صلاح و كردار نيك سهمى بسزا دارد.
[21] اگر اصحاب بهشت كاميابانند، پس ما چگونه به درجات آنان برسيم؟
همانا به وسيله قرآن كه چيزى مانند آن انسان را به ياد پروردگارش
نمىاندازد و بهتر از آن او را با روح ايمان و تقوا پرورش نمىدهد. قرآنى كه اگر
بر كوه نازل مىشد كوه از پاى درمىآمد، پس چگونه دل انسان بدان پاسخ مثبت ندهد؟
«لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ
لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ-
اگر اين قرآن را بر كوه نازل مىكرديم، از خوف خدا آن را ترسيده و شكاف خورده
مىديدى.» انديشيدن در اين آيه ما را به حقايقى چند رهنمون مىشود