در آغاز اين ذكر قرآن ما را با سوگند مؤكد و بزرگى رو به رو مىكند
كه بر كرامت قرآن ياد شده است، و آن در كتابى محفوظ مانده كه جز دستهاى پاك به آن
نمىرسد، و جز از جانب آفريننده هستى نيامده، و اين امرى است كه ايمان آوردن به آن
را بر هر انسان مخلوق واجب مىسازد.
سپس آيات اخير گفتار سوره را از بعث (الواقعة) خلاصه مىكند، و آغاز
آن/ 451 زشت شمردن اين عمل بشر است كه حديث واقعه را كوچك و سبك مىشمارند، و به
چالش آنان با مرگ مىپردازند كه خدا همه بندگان خويش را مجبور از پذيرفتن آن كرده
است، كه اين مرگ در عين حال دليل جزا و مسئوليتى است كه انسان چنان مىپندارد كه
قدرت تحدّى و چالش با آنها را دارد. سپس آيات از تقسيم شدن مردمان به سه گروه سخن
به ميان مىآورد، و اين كه پيوستن هر كس به اصحاب و گروه خود در هنگام مرگ صورت
اتمام پيدا مىكند، و معلوم مىشود كه او از مقربان است، يا از اصحاب اليمين، يا
از اصحاب شومى و آتش. و اين يك حقيقت واقع است، و حق اليقينى است كه تكذيب مكذّبان
و گمراهى آنان هيچ تغييرى در آن نمىدهد، همچون هر امر واقعى ديگر كه به مجرد
انكار منتفى و نابود نمىشود. و براى حتمى بودن وقوع آن همين اندازه كافى است كه
وعدهاى از پروردگار بزرگ و تواناى ما است.
در پايان به تسبيح فرمان مىدهد، بدان جهت كه راه نجات يافتن از آتش
است، و تقرب بيشتر پيدا كردن به خدا و اين كه به وسيله تسبيح انسان به گروه مقربان
كه برترين گروه است وابستگى پيدا مىكند، مگر نه آن است كه اين وابستگى سودمندترين
راه براى مقاومت نشان دادن در برابر خوانندگان به شرك و تكذيب كردن وعدههاى خدا
است؟
شرح آيات
[75- 76] بزرگى خدا و نامهاى او، هر وقت كه انسان به ملاحظه كردن
هستى در پيرامون خويش مىپردازد و در اين خصوص انديشه خود را به كار