با صراحت و آشكارى حقيقت، و با نيروى يقين، سياق قرآنى رفته رفته ما
را به انديشه مركزى در اين سوره نزديك مىكند، و آن انديشه مسئوليت است، كه آن را
در لابهلاى اغلب آيات آن مىيابيم و تو گويى در آشكار و نهان هر انديشه وارد شده
در آيات وجود دارد، ولى همچون وضوح و آشكارى خورشيد در اين گفته خداى تعالى مشاهده
مىشود وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى
آيه 39.
ولى خداوند متعالى پيش از آن كه اين حقيقت را بر باطل بهانه آوردن و
به توجيه متوسل شدن بيفكند، ما را با گونهاى از شفاعت پسنديده در نزد خودش آشنا
مىكند، و آن شفاعت اعمال نيك انسان براى او است از پرداختن به گناهان و كارهاى بد
كوچك كه آن را به صورتى صريح در اين آيه كريمه مشاهده مىكنيم
وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ
إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ ذلِكَ ذِكْرى لِلذَّاكِرِينَ.
[48] تقوايى كه دور كننده انسان از گناهان بزرگ است، براى گناهان كوچك
(لمم) از او شفاعت مىكند، و شايد/ 177 مقدم داشتن اين انديشه (شفاعت) آكنده از
اميد و لطف الاهى بر فكر مسئوليت و شدت و قاطعيت آن، بخشيدن آرزو و اميد به رحمت
خدا بر ما است تا از آن نوميد نشويم و در گناه و زشتكارى غوطهور نشويم، و از
پرداختن به اعمال صالح بازنايستيم و چنان تصور كنيم كه بشريت اسير نوميدى و اندوه
است، هرگز چنين نيست و خداوند بخشنده مهربان با فضل