آسمان در اين جا به منتهى و پايان خود مىرسد،
[28] و پايان محلّى است/ 154 كه يك آفريده خدا مىتواند تا آن اندازه به
خدا نزديك شود. [29] نيز گفتهاند كه: آن درخت طوبى
[30] است، و على بن ابراهيم (رض) گفت: آن درختى است كه «شيعيان در بهشت
در سايه آن به گفتگوى با يكديگر مىنشينند»، [31]
و شايد برزخى ميان عالم دنيا و عالم آخرت بوده باشد.
آيه شريفه به اين تفسير اشاره دارد، چه مىگويد
عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوى «كه بهشت
جايگاه در كنار آن است.» [16- 17] و در آنجا نور پرودگار براى پيامبر بزرگش (ص)
تجلّى كرد و سدره را پوشاند، به همان گونه كه پيشتر براى موسى بن عمران (ع) تجلّى
كرده بود، پس نور وحى بر اين درختى كه خدا در نزديك آن به پيامبرش وحى فرستاد
آشكار شد.
إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ ما يَغْشى «در آن
هنگام كه پوشاند سدره را آنچه آن را پوشاند.» از نور پروردگارش، و در اين جا بود
كه خدا قلب پيامبرش را قدرت تحمّل اين نور بخشيد تا آن را ببيند و به وسيله آن
آيات او را مشاهده كند؛ امام ابو جعفر (ع) گفت: «پس براى محمّد نور جبّار عزّ و
جلّ تجلّى پيدا كرد، و چون پيامبر را فرا گرفت، چشمانش بى حركت ماند و گوشت
سينهاش به لرزش افتاد، پس خداى عزّ و جلّ قلب او را محكم كرد، و به خشمش قوت
بخشيد، تا توانست از آيات پروردگارش چيزهايى را ببيند كه ديد»،
[32] پس چون به او ثبات و استوارى بخشيد، توانست حقايق را فرا گيرد.