مملوكى كه بر هيچ چيز قدرت ندارد.» ما مىتوانيم همين مثل را براى
ملتهايى بزنيم كه نيرومندان آنان را به بردگى و بندگى خويش مجبور ساختهاند، و
چيزى براى آنان باقى نگذاشتهاند تا آزادانه در آن تصرف كنند، آيا اين گونه كسان
مىتوانند با كسى برابر باشند كه خدا ايمان را همچون نعمتى به او عطا كرده، و جان
او را از غل و زنجيرهاى شرك و بردگى صاحبان مال و قدرت و نيروى گمراهسازى رهايى
بخشيده است؟! وَ مَنْ رَزَقْناهُ مِنَّا رِزْقاً حَسَناً فَهُوَ يُنْفِقُ
مِنْهُ سِرًّا وَ جَهْراً هَلْ يَسْتَوُونَ- و كسى كه
رزقى نيكو بهره او ساختيم كه آن را در نهان و آشكارا به ديگران انفاق مىكند، آيا
اين دو مىتوانند برابر با يكديگر باشند؟!» هرگز چنين نخواهد بود. آن كس كه خدا او
را آزاد آفريده و به دوستى خير او را آراسته است، هرگز به ريا انفاق نمىكند، و
انفاق خويش را از ترس پوشيده از مردمان نگاه نمىدارد، بلكه با اراده آزاد خويش به
انفاق مىپردازد و هدفش جلب رضاى خدا است، و/ 100 نه اميد چيزى جز رضاى او دارد و
نه از خشم كسى مىهراسد.
الْحَمْدُ لِلَّهِ- سپاسگزارى مخصوص خدا است.» كه براى
انسان همه فرصتهاى نيك بودن و نيكى كردن را فراهم ساخته، و آزادى كامل در اختيار
او قرار داده، و او را به احساسات خيرخواهانه مجهز ساخته است.
بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ- ولى بيشتر
ايشان نمىدانند.» جهل آفت و بلاى آزادى است، و از آن جهت كه در ميان اقوام گمراه
رواج پيدا مىكند، پس به بردگى طاغيان و گردنكشان درآوردن مردمان در ميان اين
اقوام بسيار آسان صورتپذير مىشود.
تاريكى جادو و جادوگر
[76] اين مثلى بود كه قرآن حكيم آن را براى بيان واقعيّت شخصى زد كه
طاغوت آزادى را از او سلب كرده و او را به صورت موجودى عاجز درآورده بود، و